loading...
سرگذشت مردمان پائین دست
رودشتی بازدید : 11 شنبه 06 خرداد 1391 نظرات (1)

ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و

فرا رسیدن روز پدر را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض مي نماييم.

پيامك ولادت حضرت علي(ع)
نازد به خودش خدا که حيدر دارد
درياي فضايلي مطهر دارد

همتاي علي نخواهد آمد به جهان

صد بار اگر کعبه ترک بر دارد

رودشتی بازدید : 35 شنبه 06 خرداد 1391 نظرات (0)

آسمان یکبار دیگر خنـــــــــــده کرد
عشق ما را بازهم شرمنـــــده کرد

آسمان رقصید و بارانی شـــــــدیم
موج زد دریا و طوفانی شـــــــــدیم

بغض چندین ساله ما باز شـــــــــد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شــــد

رودشتی بازدید : 33 جمعه 01 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا که در بیشه ای دور سیره ای پر می شوید
یا در آبادی کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب
زن زیبایی آمده لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است
چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالا دست چه صفایی دارند
 چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست
 ماهتاب آنجا می کند روشن پهنای کلام
بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است
 مردمش می دانند که شقایق چه گلی است
 بی گمان آنجا آبی آبی است
 غنچه ای می شکفد اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد
 کوچه باغش پر موسیقی باد
 مردمان سر رود آب را می فهمند
گل نکردنش ما نیز
 آب را گل نکنیم

رودشتی بازدید : 19 جمعه 01 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

پدری با پسری گفت به قهر- که تو آدم نشوی جان پدر

حیف از آن عمر که ای بی سروپا - در پی تربیتت کردم سر


دل فرزند از این حرف شکست - بی خبر از پدرش کرد سفر


رنج بسیار کشید و پس از آن - زندگی گشت به کامش چو شکر


عاقبت شوکت والایی یافت - حاکم شهر شد و صاحب زر


چند روزی بگذشت و پس از آن - امر فرمود به احضار پدر


پدرش آمد از راه دراز - نزد حاکم شد و بشناخت پسر


پسر از غایت خودخواهی و کبر- نظر افگند به سراپای پدر


گفت گفتی که تو آدم نشوی - تو کنون حشمت و جاهم بنگر


پیر خندید و سرش داد تکان -
گفت این نکته برون شد از در

 «من نگفتم که تو حاکم نشوی ، گفتم آدم نشوی جان پدر»

جامی


رودشتی بازدید : 18 جمعه 01 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آب را ول نكنیم

شاید آن بالاها آدمی شیك و تمیز

بنز خود را دم در می شوید

یا كمی بالاتر

درحیاطی كه ندارد سر و ته

یك نفر استخرش را پر می سازد

آب را ول نكنیم

شاید این مایه جان

می رود تابشوید در و دیواری را

مردم بالادست خانه شان چه جلایی دارد

و هواشان چه هوای ملسی

باغشان غرق گل است عاری از خار و خصی

لیك...

مردم پایین دست

خانشان تنگ است

زندگی شان لنگ است

كاسه شان بی آب است

نانشان هم سنگ است

آب را ول نكنیم

مردم بالا دست

آب را می بلعند

اما مردم پایین دست

آب را می فهمند

                             برگرفته از كتاب قند مكرر...

نویسنده : رضا كاتورانی

رودشتی بازدید : 22 جمعه 01 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
اصفهان و زاینده رود
نویسنده:علی سیدی
رودخانه ی زاینده رود بزرگ ترین رود مرکزی ایران است که از ستیغ 3 تا 4 هزار متری برف گیر زرد کوه، کوهرنگ و فریدن سرچشمه گرفته است و نشیب های تند و دره های پر پیچ و خم و کوهستانی را می پیماید و تند و سرکش و مغرور به پیش می رود به هر کجا که گام می گذارد، بذر زندگی و شادی و امید می پاشد؛کوه و دشت و دامنه را سرسبز می کند،شوره زار و خارستان را گلستان می سازد،بیابان ها را آبادان می کند،انسان و دام و دد و پرنده و گل و گیاه را سیراب می نماید و سرانجام افتادن و خیزان و خسته و ناتوان در پهنه ی گسترده ی کویرگرم و سوزان، با دلی خونین در مرداب گاوخونی می میرد.
او در دهان همه ی تشنه کامان آب زندگی و شهد و انگبین می ریزد،اما دریغ و درد که انسان نادان و نمک نشناس تا آن جا که می تواند زهر در کامش روانه می سازد.


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 457